خبرگزاری فارس ـ گروه سینما ـ علیرضا سپهوند: «دگرباشی جنسی» در غرب به فاصله دوسه دهه با عنوان همجنسگرایی به عنوان حقوقی اولیّه _ نه در همه جا _ شناخته شد. حامیان پشت پرده این بی پردگیِ اخلاقی از تمام ابزارها برای عادی سازی این رفتار نابهنجار بهره بردند و در این بین سینمای هالیوود بیشترین خدمت را به ترویج همجنسبازی کرد. ترویج تهاجم فرهنگی غرب به شدت نیازمند مستمسکی برای قبح زدایی این رفتار بود که مردم به عنوان یک پدیده غیراخلاقی از آن یاد می کنند، از این رو دست به دامان سینما شدند. جامعه غرب می بایست از منظر فرهنگی استحاله می شد. تابوها یکی پس از دیگری شکست و هالیوود ارزش های جامعه را دگرگون ساخت.
«جورج وینبرگ» روانشناس و فعال حقوق همجنسبازان در سال ۱۹۷۲ میلادی درست یک سال قبل از رای انجمن روانپزشکی آمریکا نسبت به حذف «همجنسگرایی» از فهرست اختلالات روانی، واژه «هوموفوبیا» را در کتاب «جامعه و همجنسگرای سالم» استفاده کرد. به جرات می توان گفت که در هالیوود هیچ ضد ارزشی طی سه دهه گذشته به اندازه همجنسبازی به یک ارزش و حتی حقوق اولیه تبدیل نشده است.
سینما بالاترین نقش را در ترویج این قِسم از بی بند و باری ایفا کرد. برای نمونه فیلم سینمایی «فیلادلفیا» روایت داستان یک همجنسباز به نام «اندرو بِکِت» است و او را فردی مظلوم نشان می دهد تا بیننده با او همذات پنداری کند. این فیلم در نوع خود و با بهره از تحریک عواطف و احساسات به دنبال ایجاد حسی از طرفداری این فرد که در اصل نماینده قشری است که قرار است یکی از تابوهای غیراخلاقی تمام تاریخ را به مساله ای عادی تبدیل کند.
««« به جرات می توان گفت که در هالیوود هیچ ضد ارزشی طی سه دهه گذشته به اندازه همجنسبازی به یک ارزش و حتی حقوق اولیه تبدیل نشده است. »»»
هالیوود پس از این فیلم، تولید محتواهای همجنسبازی را در حد وسیعی گسترش داد. آنچنان هماهنگی در پیکره کلی هالیوود وجود داشت که اینچنین فیلم هایی جوایز متعدد سینمایی نیز دریافت کردند.
«هیلاری سوانک» در سال ۱۹۹۹ جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش اصلی زن را برای بازی در فیلم همجنسبازی «پسرها گریه نمی کنند» دریافت کرد. «آبی گرم ترین رنگ است» با موضوع تراجنسیتی نخل طلای کن را دریافت کرد. و بسیاری فیلم ها و جوایز متعددی که نصیب عوامل فیلمهای دارای موضوع دگرباشی جنسی شد.
نقد فیلم X-Men: Apocalypse 2016 (مردان ایکس: آخرالزمان)
هالیوود و مبارزه با حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)
+همراه با کلیپ آماده شده از صحنه های فیلم در کنار سخنرانی توضیحات مهم
تولید کننده: Marvel
توزیع کننده: 20th Century Fox
بودجه: 178 میلیون دلار فروش: 544 میلیون دلار
بر خلاف تصور عامه در مورد عدم شناخت غربی ها از امام زمان و نداشتن مطالعه و تحقیق دقیق درباره ایشان، هر از گاهی در فیلم های هالیوودی، شاهد تولید آثاری هستیم که نه تنها از اطلاعات بالای اصحاب رسانه غربی در این باب پرده برداری می کند، بلکه نشان از عمق دقت و تحقیق آن ها در این زمینه دارد.
به عنوان نمونه بارز این ادعا می توان به قسمت جدید اثر سینمایی محبوب و پر طرفدار “مردان ایکس: آپوکالیپس” (X-Men: Apocalypse) اشاره کرد که در آن به شکلی واضح و علنی به مقوله ظهور و حواشی آن پرداخته و سعی کرده تا چهره ای مخدوش و ترسناک از امام زمان ارائه دهد. داستان Apocalypse در مورد اَبر انسانی به نام “اِن صباح النور” (آپوکالیپس) است که در مصر باستان به عنوان خدای “رَع” مورد پرستش است و قصد دارد تا طی مراسمی، با تعویض جسم خود با جسمی خاص و نامیرا، خود را تا ابد جاودانه نماید.
اما در این میان، مخالفان وی دست به کار شده و طی عملیاتی غافلگیرانه، مراسم تعویض جسم را مورد حمله قرار داده و در نهایت، موجب تخریب معبد و دفن شدن (غیبت) اِن صباح النور در زیر آوار می شوند. پیش از ادامه Apocalypse و شروع تحلیل، لازم است که ابتدا کمی با شخصیت اِن صباح النورو رَع آشنا شویم.
اِن صباح النور کیست؟ Apocalypse یا اِن صباح النور، شخصیتی خیالی و شروری بزرگ در سری کتابهای کامیک منتشر شده توسط شرکت مارول کامیکس (Marvel Comics) است. این شخصیت، توسط لوئیس سیمونسون (Louise Simonson) و جکسون گایس (Louise Simonson) خلق شده است. او جهشیافتهای نامیرا است که اغلب به عنوان یکی از ضدقهرمانهای اصلی مجموعه مردان ایکس به شمار میرود.
رَع کیست؟ رَع مهمترین خدای مصر باستان و تجسم شخصت آفتاب یا نیمروز است. از دید مردم شهر هلیوپلیس، او خود را به وسیله آب باستانی که از نون «Nun» سرچشمه میگرفت یا از نخستین گل نیلوفر آبی آفریده است. او سپس هوا، شو (Shu) و رطوبت، تفنوت (Tefnut) را آفرید که موجب پدید آمدن خدای زمین، جب (Geb) و الهه آسمان، نات (Nut) شد. وی به شکل مردی با سر شاهین نشان داده میشود که عصای سلطنتی را به یک دست، و اَنخ (نماد زندگی) را به دست دیگرش گرفته است. بر فراز سر او، قرص خورشید دیده میشود. رَع به مدت هزاران سال، بالاترین رتبه خدای مصریان بود. در کتاب مردگان، «فرمانروای آسمان، فرمانروای زمین، سازنده مخلوقات، خدای اولی که در ازل پدید آمد، سازنده جهان، خالق انسانها، سازنده آسمان، خالق نیل، کوهها، مردها و زنها و درندگان و رمهها» دانسته میشود. مصریان معتقد بودند که اشکهای رَع به مرد و زن تبدیل شده اند.
در Apocalypse، این دو شخصیت با هم تلفیق شده و شخصیت واحدی را تشکیل می دهند؛ تلفیقی از خداگونگی و شرارت!! اتفاقی که کاملاً مد نظر کارگردان بوده و به صورتی هدفمند آن را رقم زده است. اِن صباح النور که می توان نام او را به “نور صبحگاهی” هم تعبیر و ترجمه نمود، فردی است که جد مردان ایکس معرفی می شود و همه انسان های جهش یافته عجیب و غریب و خاص، از نسل وی هستند. مدت زمان عمر او نامعلوم است و راز جاودانگی وی، انتقال از یک جسم به جسم دیگر در طول قرن های متمادی بیان می شود.
به علت داشتن قدرت های ویژه و عمر طولانی، مردم در اعصار مختلف او را همانند یک خدا مورد پرستش قرار می دهند و در هر دوره برای او نام و لقب خاصی را در نظر می گیرند. القابی مانند Apocalypse و اِن صباح النور. اما در انتخاب نام آخر، نکات بسیار مهمی وجود دارند که پرداختن به آن ها می تواند پرده از رازی مرموز در مورد این شخصیت و ماهیت مخفی وی بردارد. برای پی بردن به این راز، باید کمی به کلید واژه ها توجه کرد: عمر طولانی، همواره جوان بودن، مورد ستایش و احترام و دارای لقب نور بودن.
برای شما این کلید واژه ها آشنا نیست؟
به بخشی از متن و ترجمه زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه توجه کنید:
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمینش، سلام بر تو اى دیده خدا در میان مخلوقاتش، سلام بر تو اى نور خدا که رهجویان به آن نور ره مىیابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود، سلام بر تو اى پاکنهاد و اى هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اى همراه خیرخواه، سلام بر تو اى کشتى نجات، سلام بر تو اى چشمه حیات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و و پاکت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهاى که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید، سلام بر تو اى مولاى من، من دلبسته تو و آگاه به شأن دنیا و آخرت توام، و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب مىجویم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مىکشم…
به وضوح می توان در این زیارتنامه واژگان کلیدی نظیر نور خدا که رهجویان به آن نور ره مىیابند را مشاهده نمود. همچنین عبارت دیده خدا در این زیارتنامه را می توان در پوستری در Apocalypse با تغییر جزئی و به شکلی نمادین به چشم (دیده) عالم مشاهده نمود.
اما این نمادگرایی به همین جا ختم نشده و مثال های بسیار زیاد دیگری نیز در Apocalypse می توان یافت که این شخصیت را به وضوح به شخصیت امام زمان (عج) مرتبط می سازد. در ادامه، به برخی از این نمادگرایی ها اشاره خواهم کرد.
خروش امت محمد(ص)؛ استقبال تاریخی از فیلمی که دلها را فتح میکند
به گزارشگروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، این روزها بار دیگر تب سینما در جامعه بالا گرفته است. تصمیم برای رفتن به سینما و دیدن فیلم سینمایی محمد رسول الله (ص) و یا تحلیل و توصیفهای مردمی از مشاهدات خود از این فیلم مسائلی است که کمتر کسی این روزها آن را نشنیده و باشد. این بار بحث داغ محافل اجتماعی از دنیای سیاست و اقتصاد بیرون آمده و جلوه جدید فرهنگی به خود گرفته است.
محمد رسول الله (ص) بهانه آشتی مردم و سینما
در روزهایی که سینمای کشور به سمت و سوی پوچ گرایی میرود و ساخت انواع فیلمها با محتوای دم دستی یا به عبارت بهتر بدون محتوا در ژانرهای مختلف بیشتر و بیشتر میشود، «محمد رسول الله» (ص) ناجی سینمای ایران شده تا شاهد آشتی دوباره مردم با هنر هفتم باشیم.
همزمان با اکران شاهکار تاریخی مجید مجیدی کارگردان با تجربه سینمای ایران شاهد حضور چشمگیر مردم در سالنهای سینما هستیم. مدتهاست سینماهای کشور چنین فضایی را به خود ندیده است. فضایی که مملو از شور و هیجان است و مردمی که این بار دلیل آمدنشان به سینما تنها پر کردن اوقات فراغت و یا تفریح در کنار خانواده نیست.
فیلم سینمایی محمد رسول الله (ص) در حالی به روی پرده سینما رفته است که هر روز حضور و اشتیاق مردم برای دیدن آن بیشتر میشود؛ چرا که احساس رضایتی که پس از دیدن این فیلم در مردم ایجاد شده است سبب ترغیب دیگران میشود. این موضوع را به خوبی میتوان در آمار چند روزه فروش این فیلم مشاهده کرد.
این فیلم که تنها دوره کودکی و نوجوانی پیامبر اکرم (ص) را به نمایش درآورده است میتواند پاسخگوی بسیاری از سؤالات ذهنی مخاطبان باشد و این دلیل موجه بسیاری از کسانی است که برای دیدن فیلم به سینما آمدهاند.
«محمد رسول الله» (ص) جلوه ظاهری آنچه از پیامبر مهربانی ها می دانیم
گروه فرهنگی- رجانیوز: اردیبهشت ماه سال گذشته، وقتی پس از حرف و حدیثهای قسمت دوم فیلم ۳۰۰ با نام «۳۰۰؛ ظهور یک امپراتوری» فیلم «ربوکاپ» هم با بخشهایی ضدایرانی روی پرده سینماهای جهان رفت، نوشتیم که در روزهایی که مسئولان سیاست خارجی کشور با گفتوگو با طرفهای غربی در تلاش برای ایجاد رابطه با جامعه جهانی هستند، ظاهرا طرف غربی هیچ انگیزهای برای کاهش میزان توهینهای خود به ملت ایران ندارد و آمریکا همچنان در حال به تصویر کشیدن ایرانیان در سطح جهان به عنوان یک قوم وحشی و بربر است.
به گزارش "رجانیوز"، در آن مطلب به «گلاب» و «سپتامبرهای شیراز»، دو فیلم ضدایرانی در حل ساخت هالییود هم اشاره کردیم و گفتیم که موازی با روند مذاکرات، هالیوود مشغول آمادهسازی آثار ضدایرانی دیگری، به جز اثار روی پرده، نیز هست.
«گلاب»، ساختهی جان استوارت مجری یهودی برنامه تلویزیونی آمریکائی دیلیشو، که با محوریت فتنه ۸۸ ساخته شد چند ماه قبل به نمایش درآمد و در رسانهها نیز مورد بحث قرار گرفت، اما حالا و پس از پایان مذاکرات و توافق ایران و غرب، فیلم ضدایرانی دیگر، یعنی «سپتامبرهای شیراز» با پایان ساخت در لیست فیلمهای حاضر جشنواره تورنتو قرار گرفته است.
جشنواره فیلم تورنتو که در کنار چند جشنواره غربی دیگر چون برلین، یکی از سیاسیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود، همواره بر سیاستهای ایرانستیزانه خود پافشاری کرده است و در همین راستا نیز نام فیلم ضدایرانی «سپتامبرهای شیراز» در بخش گالای جشنواره امسال به چشم میخورد.
فیلم سینمایی «سپتامبرهای شیراز» که خبر ساخت آن اولینبار در جشنواره فیلم برلین اعلام شد، برگرفته از رمانی به همین نام نوشته «دالیا سافر» است که بر داستان زندگی یک خانواده یهودی در شیراز در دوران شاه و انقلاب اسلامی تمرکز دارد و زندگی این خانواده را تا نیویورک دنبال میکند.
مقاله ای که در ادامه می خوانید نقد یکی از تازه ترین دست پخت های هالیوود است. هالیوود اینک به سراغ داستان پیامبر بزرگ الهی، حضرت نوح (ع) آمده تا مثل همیشه با توهین و تحریفات شیطانی خود از این داستان به خیالش ، چهره این پیامبر بزرگ الهی و به تبع آن چهره دین و خداپرستان را مخدوش کند. ناگفته پیداست فیلمی که یک کمپانی کاملا صهیونیستی مثل هالیوود بسازد چه برداشتی می تواند از دین داشته باشد؛ پس خواندن این مقاله را که در سایت مشرق (mashreghnews.ir) منتشر شده است از دست ندهید.
به تصویر کشیدن وقایع تاریخی در قالب سینما و تلویزیون یک حوزه اساسی است که در مایهشناسی فهم جایگاه بسزایی دارد. بخش قابل توجه سینمای هر کشور به آثار تاریخی آن ملت برمیگردد تا بتواند با زنده نگاه داشتن حافظه تاریخی جامعه، از اضمحلال فرهنگی جلوگیری کند. از سوی دیگر اما، غلبه بعضی کمپانی های بزرگ سینمایی، همچون تحریف کنندگان همیشگی تاریخ، به سلیقه خود و بالا دست هایشان دست به مصادره تاریخ ملل و در نتیجه تحریف آن میزنند. آن چه در جامعه جهانی امروز به چشم میخورد و به بحرانی فرهنگی - تاریخی اشاره دارد؛ تحریف هایی است که در سطوح وسیع از طریق رسانه و انکلوپدیاهای فضای سایبر، حافظه جوامع گوناگون را دچار تحریف و حتی جعل یا حذف بخشی از آن کرده است.
این دست تحریفها از سطح وقایع صرفاً تاریخی نیز عبورکرده و مقدسات مذاهب گوناگون را مورد حمله قرار میدهد؛ آنچه در مدیوم سینما، تئاتر، تلویزیون، تصویرنگاری و ... به طور اخص در مورد اسلام، دستور کار غارتگران فرهنگی غربی واقع شده است. کمپانیهای بزرگ هالیوود پس از سنجش آستانه صبر ملتها با استهزای حضرت نوح (علی نبینا و اله و علیه السلام) در انیمیشن یوگی، این بار با هزینه 125 میلیون دلاری و تحریف مستقیم زندگی این پیامبر اولوالعزم، دست به ساخت سینمایی Noah زدهاند.
نوحی نه توراتی، نه قرآنی
نوح (Russell Crowe) همراه با همسر (Jennifer Connelly) و فرزندانش سام، حام و یافث زندگی میکند. آنها در راه ملاقات با متوشالح (Anthony Hopkins)، پدر بزرگ نوح، با گروهی از کشته شدگان توسط سربازان توبال کِین مواجه می شوند و دختری به نام ایلا را که زنده مانده با خود همراه میکنند و پس از فرار از دست سربازان توبال کِین به سمت فرشتگانی میروند که به جرم کمک به انسان، در هیبت سنگی، از بهشت عدن به زمین تبعید شدهاند.
رویاهای نوح او را از عذابی نزدیک آگاه می سازد. او دانه ای را که پدربزرگش از بهشت عدن آورده، در دل خاک میکارد و جنگلی سبز و انبوه از دل زمین میروید. نوح با کمک فرشتگان، دست به ساخت کشتیای (Ark) برای در امان ماندن خانوادهاش از طوفان وعده داده شده میزند. در حین ساخت کشتی، حیوانات مختلف در آن جمع شدند و در این بین توبال کِین برای سوار شدن خود و مردمش در کشتی به سمت محل ساخت کشتی میرود. نوح با او مخالفت میکند و توبال کِین وعده جنگی عظیم را به او میدهد. پس از شروع طوفان و کشته شدن مردم، توبال کِین به طور مخفیانه داخل کشتی میشود و از طوفان جان سالم به در میبرد اما سپس به دست حام کشته میشود.
نوح با مشکلی جدید، حامله شدن همسر سام مواجه میشود و تصمیم الهی را بر کشتن فرزندان او تلقی میکند. چرا که خداوند از خلق انسانها پشیمان شده و قصد دارد که زمین از وجود آنها پاک شود.اما نوح از اجرای دستور الهی شانه خالی میکند و باعث ادامه حیات انسان بر روی زمین میشود!
وقتی سینما خلق شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد که روزی این جادو در قالبی کاملا انتزاعی، روایتگر صد در صدیِ تخیلات خالقان خود باشد. قالبی که نام انیمیشن را بر خود نهاد و مخاطب اولیه خود را کودکان انتخاب کرد. کودکانی که برای نخستین بار با انیمیشن به دنیای مدرن پای میگذارند.
از همان ابتدا به علت مخارج فراوان و منابع محدود، تولید انیمیشن همواره با محدودیتهای فراوانی مواجه بوده است اما در بین تمام کشورهای دنیا تنها یک کشور بوده است که با سرمایهگذاری مناسب چه در حوزه منابع مادی و چه در حوزه منابع انسانی، توانسته است صنعت انیمیشن را همپای سینمای خود پیش ببرد و بدین ترتیب خود را به عنوان قدرت بلامنازع انیمیشن دنیا معرفی کند، و آن کشور «آمریکا» بوده است. آمریکایی که سینما را مهمترین ابزار بسط تفکرات ایدئولوژیک خود قرار داده است و شاید بتوان گفت انیمیشن از نگاه سرمایهگذاران هالیوود اولین و مهمترین ابزار جذب مخاطبان خردسال جامعه جهانی به سمت تفکرات لیبرالیستی و مادیگرایانه و شیطانمدارانه نظام سلطه آمریکاست.
جدول زیر روایتگرِ تنها بخشی از سرمایه در گردش هالیوود در حوزه انیمیشن است. در ابتدای این جدول اسامی و بودجه تمام انیمیشنهای اکران شده در سال 2012 هالیوود آورده شده است و در ادامه بودجه و میزان فروشِ تعداد دیگری از انیمیشنهای تولید شده بین سالهای 2001 تا 2011 نوشته شده است. رقمهایی که حتی تصورشان برای سینمای بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران غیرممکن است!
کسانی که تولیدات سینمایی آمریکا را از سالهای دور دنبال کردهاند، امری رایج را در بخش مهمی از سینمای هالیوود بالاخص در دو ژانر علمی ـ تخیلی و ترسناک حتما مشاهده کردهاند. امری که آن را «عادیسازی شیطان در نگاه مخاطب» نامیدهاند؛ شیطانهایی که گاه در قالب فیلم «پسر رزماری» و گاه در قالب فیلم «شبی که زندگی مرد» و گاه در قالب فیلم «دراکولا» و در پوستههایی ترسناک چون پسر شیطان، دراکولا، خونآشام، زامبی، گرگینه و ... خود را متجلی میساختند.
سینمای دهههای 60 و 70 و 80 آمریکا، این بازنمایی شیطان را در دو ژانر ترسناک و علمی ـ تخیلی خلاصه میکردند و کل رسالت رواج نگاه شیطانی را بر عهده این دو گونه میگذاشتند.
وقتی میرسیم به سالهای دهه 90 و بالاخص سالهای بعد از سال 2000، همزمان با پیشرفت تکنولوژی مشاهده میکنیم که عادیسازی شیطان در هالیوود، چارچوبهای گذشته خود را در هم میشکند و این بار در ظاهری کودکانه و معصومانه خود را جلوهگر میسازد تا جایی که انیمیشنها و فیلمهای طنز و کودکانه فراوانی ساخته میشود که شیطان و موجودات شیطانی را در نگاه معصوم کودکان عادی جلوه میدهد و نظام آفرینش را در باورهایشان معکوس جلوه میدهد، خدا را از عالم آفرینش حذف میکند و در این نظام تخیلی شیطان و موجودات شیطانی را جایگزین خدا جلوه میدهد.
در نوشته پیش رو میخواهیم مروری داشته باشیم به انیمیشنهای تولید شده در سال 2012 (که در جدول بالا اسامی آنها آمده است) و پس از تعریف داستان این انیمیشنها به آسیب شناسی دوبلاژ و توزیع این آثار در شبکه نمایش خانگیِ ایران خواهیم پرداخت.
ParaNorman (نورمنِ غیر طبیعی):
نورمن نوجوانی است که میتواند با موجودات نامرئی و عالم غیب رابطه برقرار کند و آنها را ببیند. به همین دلیل نورمن از طرف خانواده و دوستانش طرد شده و مورد تمسخر قرار میگیرد تا اینکه روح عموی نورمن به او خبر میدهد که یک جادوگر تعدادی از مردگان را برای حمله به دنیا فراخوانده و از اینجا به بعد نورمن برای نجات شهرشان از دست مردگان دست به کار میشود.
این انیمیشنِ ترسناک که نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن 2012 نیز شده بود در سبکِ استاپموشن ساخته شده و بودجهای حدود 60 میلیون دلار داشته است.
در این انیمیشن مردگان در ظاهر زامبی متجلی میشوند، در واقع مفهوم برزخ به طور کلی در این فیلم توسط زامبیها زیر سوال میرود. در واقع زامبی همان قالبی جلوه داده میشود که ارواح خبیث پس از مرگ در آن محصور میشوند.
از سوی دیگر در تمام فیلم مشاهده میشود که رخدادهای شیطانی و ترسناک برای نورمن بسیار ساده جلوه میکند و هیچ هراسی را در او بر نمیانگیزد گویی موجودات شیطانی در نگاه نورمن بسیار عادی هستند؛ اصولا این فیلم مفاهیم و موجودات شیطانی نظیر زامبی، جادوگر، ارواح خبیثه و ... را بسیار عادی جلوه میدهد.
پروانه نمایش ویدیوییِ این انیمیشن در تاریخ 29 بهمن 91 با عنوانِ به اشتباه ترجمه شده «سوپرنورمن» و به صاحب امتیازی شرکت «هنرنمای پارسیان» صادر شده است.
نکته جالب درباره مجوز این انیمیشن که در ابتدای DVD آن به نمایش درآمده این است که موضوع این انیمیشن برای «کودک و نوجوان» عنوان شده و به طور همزمان مخاطب این فیلم «مثبت 10» سال تخمین زده شده است! و جای پرسش جدی اینجاست که آیا افراد زیر 10 سال جزء کودکان حساب نمیشوند؟ چگونه میشود که یک فیلم ترسناک صرفا بخاطر اینکه در ژانر انیمیشن ساخته شده است به آسانی به دست کودکان ایرانی برسد؟
Frankenweenie (فرانک وینی):
پسرک داستان این انیمیشن، ویکتور، فقط یک دوست دارد: سگش «اسپارکی». یک روز وقتی اسپارکی به دنبال توپی به خیابان میرود تصادف کرده و کشته میشود.
پس از مرگ اسپارکی روزی معلم علوم ویکتور در کلاس در مورد قدرت رعد و برق برای زنده کردنِ مردگان صحبت میکند بنابراین ویکتور، اسپارکی را از زیر خاک بیرون کشیده، اجزاء او را به هم وصل کرده و وسیلهای را میسازد که میتواند قدرت رعد و برق را به یک بدن بیروح وارد کند. اسپارکی در شمایلی زامبیگونه دوباره زنده میشود؛ وقتی همکلاسیهای ویکتور از این موفقیت مطلع میشوند، سعی میکنند همین کار را با حیوانات مرده خودشان (موش، خرچنگ و لاک پشت) انجام دهند. به این شکل هر یک از این موجودات به موجودات ترسناک و خطرناکی تبدیل میشوند که شهر را با مخاطره مواجه میکنند.
این انیمیشن آخرین ساخته «تیم برتون» کارگردان عجیب و غریب آمریکایی است که نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن 2012 هم شده بود. کسانی که با سینمای برتون آشنا باشند میتوانند به سادگی رد و پای شیطان و موجودات شیطانی را در تک تک آثار این کارگردان دنبال کنند؛ کارگردانی که پیش از این هم در انیمیشنهای ترسناکِ «کابوس قبل از کریسمس» و «عروس مرده» که مثل فرانکن وینی به سبک استاپموشن ساخته شده بودند گرایشات شیطانیِ خود را ابراز کرده بود.
انیمیشن برای آنکه به طور کامل به اثری ترسناک مبدل شود به صورت سیاه و سفید ساخته شده است، تمِ موسیقیِ فیلم، بسیار شبیه به آثار کلاسیک ترسناک مانند فرانکشتاین و دراکولاست.
فرانکشتاین، دراکولا، گودزیلا، زامبی و تعدادی موجود عجیب و غریب و بینام، تنها بخشی از موجودات ترسناک به تصویر کشیده شده در این فیلم هستند.
اصولا همه اجزاء این فیلم پر است از ارجاعات شیطانپرستانه و نمادهای شیطانیِ این ژانر مانندِ ماه، گربه، خفاش و... . با این اوصاف این انیمیشن با عنوان «مخترع منزوی» از اوایل تابستان 92 توسط شرکت تصویرگستر پاسارگاد در لیست شبکه نمایش خانگی قرار گرفت.
بیچاره والدینِ از همه جا بی خبرِ کودکان ایرانی که به سازوکارهای قانونیِ انتخاب این انیمیشنها برای دوبله و توزیع اعتماد میکنند و چنین آثار مخرب و ترسناکی را برای کودکان خود خریداری میکنند.