چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۵۹ ق.ظ

کلاهی گشاد بر سر رسانه ملی

  • ۸۷۷
بسم الله الرحمن الرحیم


حدود یک سالی می شود که مجموعه کلاه پهلوی از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود. در این مقاله من سعی می کنم که تحلیل مختصری درباره این سریال انجام دهم چراکه متاسفانه درباره این سریال نقد و بررسی کمی صورت گرفته است.

قسمت های ابتدایی این مجموعه در پاریس اتفاق افتاد و از همان ابتدا مهمانی های آن چنانی فیلم آغاز شد. زنان و مردان خارجی بدون هیچ گونه لزومی دست در دست هم داده اند و با لباس هایی که تناسبی با آن زمان ندارد جلوی لنز دوربین حرکت می کنند.

پرداختن بیش از حد به رابطه های زن و مرد و وجود عشق های مثلثی و این که یک زن عاشق مردی است و آن مرد عاشق زنی دیگر است از همان اولین قسمت ها به چشم می خورد و باعث می شود که داستان از اصل آن خارج شود.

با ورود سریال به ایران و بعد از کشف حجاب هم قضیه فرقی نمی کند و حتی بدتر می شود.سکانس های تکراری مهمانی با لباس های تنگ مد امروز و رابطه های مثلثی ،رابطه زن شوهر دار با یک مرد خارجی با کمال تعجب بسیار زیاد به چشم می خورد و بیننده را یه یاد فیلم های سخیف شبکه های ماهواره ای می اندازد.

 
 


این سریال که برای به نمایش گذاشتن اقدامات خیانت بار رضاخانی خصوصا کشف حجاب زنان ایرانی ساخته شده است  از اصلش بسیار دور مانده است.
تصویر سازی از بانوان ایرانی که برای مبارزه با کشف حجاب رضاخانی مجبور شدند مدت ها خانه نشینی کنند در این سریال بسیار کمرنگ است.بهتر بود کارگردان محترم به جای این که مرتبا به برگزاری مهمانی در قلعه خان و فرمانداری، و باز در قلعه خان و فرمانداری، و باز در قلعه خان و فرمانداری و........بپردازد به زندگی بانوان و دختران غیور این سرزمین می پرداخت و با شخصیت سازی موثر بانوان محجبه به تبلیغ ارزش های حجاب که در این دوره به شدت به آن ها نیاز داریم همت می گماشت.

اما حیف که این همه هزینه نتوانست گامی موثر در این راه بردارد و حتی شاید ناخودآگاه و علی رغم میل کارگردان به تخریب ارزش ها پرداخت!!!!! چگونه؟ به این ترتیب که.....
فرمانداری و افراد آن که در این سریال نماینده برای دفاع از کشف حجاب هستند با لباس هایی آراسته و با حرف هایی منطقی ظاهر می شوند ولی مثلا یکی از بازاریان که از مذهبیون است با تعصب درباره قضایا برخورد می کند و چهره ی نسبتا بدی برای مخاطب القا می کند.همچنین وجود لباس های رنگارنگ و تنگ و عدم تناسب آن با دوران رضا خانی به اشتباه این طور القا می کند که بعد از کشف حجاب لباس مردم، شیک و امروزی شد و لابد هم بسیار متمدن شده بودند.

 

اکثر زنان و دخترانی که در این سریال نمایش می دهد به راحتی و بدون مقاومت کشف حجاب می کنند و حتی یکی از زنان مومن و متعهد سریال هم این کار را کرده و این طور دلیل می آورد که نمی خواهد کارش را در مدرسه از دست بدهد برای همین حجاب را  با خجالت بر می دارد!!!! در سکانس های بعدی او مرتبا از حرف مردم و ترس از برادرش شکایت می کند بدون این که کوچک ترین صحبتی از ترس از خداوند داشته باشد.


اما بگوییم از نقاط قوت فیلم.  سکانس هایی که  در آن خانواده میرزا رضا تدین (با بازی محمدرضا شریفی نیا) حضور دارند از نقاط قوت فیلم هستند.  آقای تدین و همسرش دارای سخنان منطقی و دفاع های نسبتا خوبی بوده اما حیف و واقعا حیف که این سکانس ها نسبت به کل سریال کم هستند و داستان پردازی ضعیفی دارند و به جای آن ها بیشتر سریال حول و حوش کریم (با بازی امین حیایی) می گردد.


نقدی بر وضعیت نمایش چادر در فیلم ها

  • ۸۳۹

 

به گزارش خبرنگار مهر، امروز به جرأت می توان ادعا کرد که حتی در بین طراحان لباس هم جا افتاده است که وقتی می خواهند مادر بزرگی را در یک خانواده نمایش دهند او را به صورت زنی چادری به تصویر می کشند و دختر جوان خانواده را کمی امروزی تر و یا به عبارت دیگر بدون حجاب به تصویر می کشند.هر چند که امروزه مادربزرگها هم کمی متفاوت تر شده و با چهره و لباسی جوان تر در سینما و تلویزیون ظاهر می شوند. 

این تنها در نقشهای خانوادگی منتهی نمی شود بلکه در سینما و تلویزیون وضعیت ظاهر افسران زن هم همیشه در قالب زنان چادری بوده واین ظاهر موجب شده است نگاهی که به زنان چادری در جامعه می شود به دید یک مأمور باشد. البته ناگفته نباشد انتقاد از استفاده از چادر برای ماموران زن برای حذف این پوشش نیست بلکه انتقاد به نوع طراحی لباس بازیگرانی است که در این نقشها بازی می کنند.

این انتقاد به بازیگران نقش دانشجو هم وارد است زیرا در برخی از فیلمهای ایرانی دیده شده است که دختر باحجاب پس از وارد شدن به دانشگاه بدحجاب می شوند. آسیب دیگر این صحنه ها این است که حتی دختران غیر دانشجو هم این ظاهر را برای کسب شخصیت در جامعه برای خود انتخاب می کنند.
 
متاسفانه در بسیاری از فیلمها و سریالها شاهد آن هستیم که دختر بدحجاب با افتخار وارد محضر شده تا از همسرش جدا شود و شاهد ازدواج اجباری دختر باحجابی است که به زور پدر باید ازدواج کند. یا اینکه مدیران زن همه با حجاب هستند و موجب اخراج زیردستان بدحجاب خود که اکثرا هم بی گناه هستند می شوند. یا دختران بدحجابی که از وضع مالی خوب برخوردار بوده و به دختران با حجاب فخر می فروشند.
 
این القائات موجب شده است که جامعه محجّبه بودن را نشان دهنده انسانهای عقب مانده، فقیر، ضعیف و بی سواد تلقی کرده و دیگر کسی با دیدن یک بانوی محجّبه، احتمال نخواهد داد که شاید او یک دکتر و یا استاد دانشگاه یا دانشجو و مدیری موفق باشد.
 
در فیلم طلا و مس زن باحجاب که همسر یک روحانی است دچار دهها مصیبت و مشکل شده در حالی که زن بدحجاب که پرستار است از آزادی و موقعیت اجتماعی بهتری برخوردار بوده و به زن روحانی دلسوزانه نگاه می کند.