-
شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۵۶ ق.ظ
-
۱۰۲۵
حدود یک سالی می شود که مجموعه کلاه پهلوی از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود. در این مقاله من سعی می کنم که تحلیل مختصری درباره این سریال انجام دهم چراکه متاسفانه درباره این سریال نقد و بررسی کمی صورت گرفته است.
قسمت های ابتدایی این مجموعه در پاریس اتفاق افتاد و از همان ابتدا مهمانی های آن چنانی فیلم آغاز شد. زنان و مردان خارجی بدون هیچ گونه لزومی دست در دست هم داده اند و با لباس هایی که تناسبی با آن زمان ندارد جلوی لنز دوربین حرکت می کنند.
پرداختن بیش از حد به رابطه های زن و مرد و وجود عشق های مثلثی و این که یک زن عاشق مردی است و آن مرد عاشق زنی دیگر است از همان اولین قسمت ها به چشم می خورد و باعث می شود که داستان از اصل آن خارج شود.
با ورود سریال به ایران و بعد از کشف حجاب هم قضیه فرقی نمی کند و حتی بدتر می شود.سکانس های تکراری مهمانی با لباس های تنگ مد امروز و رابطه های مثلثی ،رابطه زن شوهر دار با یک مرد خارجی با کمال تعجب بسیار زیاد به چشم می خورد و بیننده را یه یاد فیلم های سخیف شبکه های ماهواره ای می اندازد.
این سریال که برای به نمایش گذاشتن اقدامات خیانت بار رضاخانی خصوصا کشف حجاب زنان ایرانی ساخته شده است از اصلش بسیار دور مانده است.
تصویر سازی از بانوان ایرانی که برای مبارزه با کشف حجاب رضاخانی مجبور شدند مدت ها خانه نشینی کنند در این سریال بسیار کمرنگ است.بهتر بود کارگردان محترم به جای این که مرتبا به برگزاری مهمانی در قلعه خان و فرمانداری، و باز در قلعه خان و فرمانداری، و باز در قلعه خان و فرمانداری و........بپردازد به زندگی بانوان و دختران غیور این سرزمین می پرداخت و با شخصیت سازی موثر بانوان محجبه به تبلیغ ارزش های حجاب که در این دوره به شدت به آن ها نیاز داریم همت می گماشت.
اما حیف که این همه هزینه نتوانست گامی موثر در این راه بردارد و حتی شاید ناخودآگاه و علی رغم میل کارگردان به تخریب ارزش ها پرداخت!!!!! چگونه؟ به این ترتیب که.....
فرمانداری و افراد آن که در این سریال نماینده برای دفاع از کشف حجاب هستند با لباس هایی آراسته و با حرف هایی منطقی ظاهر می شوند ولی مثلا یکی از بازاریان که از مذهبیون است با تعصب درباره قضایا برخورد می کند و چهره ی نسبتا بدی برای مخاطب القا می کند.همچنین وجود لباس های رنگارنگ و تنگ و عدم تناسب آن با دوران رضا خانی به اشتباه این طور القا می کند که بعد از کشف حجاب لباس مردم، شیک و امروزی شد و لابد هم بسیار متمدن شده بودند.
اکثر زنان و دخترانی که در این سریال نمایش می دهد به راحتی و بدون مقاومت کشف حجاب می کنند و حتی یکی از زنان مومن و متعهد سریال هم این کار را کرده و این طور دلیل می آورد که نمی خواهد کارش را در مدرسه از دست بدهد برای همین حجاب را با خجالت بر می دارد!!!! در سکانس های بعدی او مرتبا از حرف مردم و ترس از برادرش شکایت می کند بدون این که کوچک ترین صحبتی از ترس از خداوند داشته باشد.
اما بگوییم از نقاط قوت فیلم. سکانس هایی که در آن خانواده میرزا رضا تدین (با بازی محمدرضا شریفی نیا) حضور دارند از نقاط قوت فیلم هستند. آقای تدین و همسرش دارای سخنان منطقی و دفاع های نسبتا خوبی بوده اما حیف و واقعا حیف که این سکانس ها نسبت به کل سریال کم هستند و داستان پردازی ضعیفی دارند و به جای آن ها بیشتر سریال حول و حوش کریم (با بازی امین حیایی) می گردد.
اما گفتیم از دور شدن فیلم از اصلش و دیالوگ ها ، صحنه ها و ماجراهایی مثل دوستی های افراد نامحرم که سریال را به شدت مخدوش کرده است. (فرماندار) ابتدا عاشق (شادی) است ولی با (بلانش) فرانسوی ازدواج می کند بعدها او را طلاق می دهد و با (شادی) ازدواج می کند در همین زمان ها (فرماندار) با یکی از سفارتی های انگلیس رابطه دارد!، (کریم) که با مستخدمی ازدواج کرده مدت ها با (بلانش) ارتباط دارد و به خانه او رفت و آمد دارد ،با او پاسور بازی می کند و سرانجام با او ازدواج می کند!!، (بلانش) در یکی از سکانس ها با کت و شلوار ظاهر می شود، (مهلقا) همسر (خان) عاشق یک مرد فرانسوی می شود و با او ارتباط دارد، از قضا دختر و پسر یکی از مذهبیون هم بد از آب در می آیند و پسرش مطرب می شود و دخترش با میل و اشتیاق و البته با ترس از پدر کشف حجاب می کند ،زنان مانکنی با آرایش غلیظ و لباس تنگ و کلاه شیک هم در سرتاسر فیلم به چشم می آید و........همه و همه این ها در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به بهانه سریال تاریخی ساختن اتفاق می افتد!!
از همه این ها که بگذریم سریال مدام از این سکانس به آن سکانس می پرد و پرش های تصویری و تدوینی فیلم و پراکنده و گسترده بودن شدید داستان با بازیگران زیاد، مخاطب را گیج و خسته می کند تا بیننده از دیدن بقیه فیلم انصراف دهد. همچنین موسیقی سریال تکراری است و نوآوری ندارد.
در مقابل از نمونه سریال های نسبتا موفق تلویزیون می توان به (مدار صفر درجه) اشاره کرد که داستان آن هم مثل کلاه پهلوی در زمان رضا خان بود ولی این دو باهم تفاوت بسیار دارند.
داستان مدار صفر درجه منظم است و شخصیت پردازی و دیالوگ های آن به خوبی کار شده است.داستان یک هدف واحد را دنبال می کند و آن توطئه صهیونیسم در ابتدای شکل گیری اسرائیل غاصب و هولوکاست دروغین است.داستان بیننده را به دنبال خود می کشد و چیزی به او می آموزد. هر دو فیلم پر هزینه هستند اما هزینه ی یکی صرف واقعی و تاریخی تر کردن محیط و داستان پردازی می شود و هزینه آن یکی صرف مدل کلاه و البسه و سکانس های خسته کننده.
البته از حق نگذریم سریال هایی مثل مختارنامه، یوسف پیامبر، کیف انگلیسی، امام علی(ع)، مردان آنجلس و............ فیلم هایی مثل فرشتگان قصاب،شکارچی شنبه،روزهای زندگی،قلاده های طلا و......از افتخارات سینما و تلویزیون ایران هستند که این سینما را از دیگران متمایز کرده اند ولی انتظارها بسیار بیشتر از این است که ما بعد از سی و اندی سال از انقلاب بزرگمان، باید سینمایی به دور از فساد و پر از ارزش ها داشته باشیم.
امروز که ایران عزیز ما در تهاجم فرهنگی به سر می برد و فیلم ها و سریال های زیادی توسط هالیوود ساخته می شود و به خاطر زیبا و گیرا بودنشان ذهن جوانان را به انحراف می کشانند و تاریخ تحریف شده را به آن ها می آموزند آیا صدا و سیمای ما نباید از کار های جدی و ارزشی حمایت کند و با برنامه ریزی با این هجمه ها مقابله کند؟
آیا وقت بیدار شدن نیست؟